معنی نوعی پماد

حل جدول

نوعی پماد

رهامین


پماد

داروی مالیدنی

ضماد، مرهم


نوعی پماد موضعی پوست

لوسیون

تعبیر خواب

پماد


اگر دختری در خواب پماد درست کند، یعنی در کارهایش موفق است. - آنلی بیتون

لغت نامه دهخدا

پماد

پماد. [پ ُ] (فرانسوی، اِ) ترکیبی نرم از اختلاط اجسام چرب و عطری و داروها برای معالجه ٔ مو و بشره. مروخ.

فرهنگ عمید

پماد

مادۀ دارویی نرمی که با داروهای مختلف و بعضی روغن‌ها، نظیر وازلین، لانولین، پیه، و روغن زیتون برای مالیدن روی زخم یا ورم درست کنند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پماد

ضماد، مرهم

فرهنگ فارسی هوشیار

پماد

روغن غلیظ

فارسی به آلمانی

پماد

Salbe (f)

فرهنگ معین

پماد

(پُ) [فر.] (اِ.) ماده دارویی نرم که جهت استعمال خارجی مورد استفاده قرار می گیرد.

فارسی به انگلیسی

پماد

Embrocation, Ointment, Pomade, Unguent


پماد زدن‌

Anoint

فارسی به عربی

پماد

مرهم

فارسی به ایتالیایی

پماد

pomata

معادل ابجد

نوعی پماد

183

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری